۲۶ خرداد، ۱۳۹۲

رمز کار ملایان
من یک دوست شیرازی دارم که میگه در شیراز در حال حاضر دو تا آیت اله
العظمی دستغیب هست، اسم یکیشون سید علیمحمد هست و اون یکی دیگه
سید علی اصغر. این دوتا در ضمن پسر عمو هم هستند. سید علیمحمد دستغیب
مثلا اصلاح طلب هست و سید علی اصغر اصولگرا. اصلا شیراز تا دلتون بخواد
آخوند هست که فامیلش دستغیب هست و همشون هم با هم پسرعمو. همیشه هم
نصفشون اینوری هستن نصفشون اونوری. قبل از انقلاب، دوره شاه نصفشون طرفدار
شاه بودن، نصفشون طرفدار آیت اله خمینی. بعد از انقلاب نصفشون طرفدار
بنی صدر بودن نصفشوون طرفدار بهشتی، و هنوز هم این حکایت هست.
حالا میدونین چرا؟
برای اینکه این پسرعمو ها میخوان موقعیتشون به خطر نیفته و هر طرف یک نفر
رو داشته باشن. در ضمن هوای همدیگه رو هم دارن. سال پنجاه و هفت که
انقلاب شد همه آخوندهایی که فامیلشون دستغیب بود وطرفدار شاه بودن،
رفتن خونه پسر عموهاشون که طرفدار آیت اله خمینی بودن و انقلابی شدن.
حالا هم اگه به خونه سید علیمحمد حمله میکنن، ایشون دست زن وبچه اش رو
میگیره میره خونه سید علی اصغر که اصولگرا شده. فردا اگر به خونه سید
علی اصغر حمله کنن، میره خونه سید علیمحمد اصلاح طلب. دختر این
یکی زن پسر اون یکی هست و پسر اون یکی شوهر دختر این یکی. نوه هاشون
هم با هم ازدواج میکنن و همه فامیل خلاصه صد سال هست که از موقوفات
شاهچراغ شیراز میخورن و خوش میگذرونن و هرکسی هم سر کار بیاد خیال اینا
راحت هست. من باید بگم این حکایت مال همه آخوندا هست و این ادای اصلاح
طلبی و اصولگرایی فقط برای این هست که پسر عموها و باجناقها میخوان هوای همه
طرف رو داشته باشن.
این حکایت فقط مال شیراز نیست بلکه مال همه ایران هست.
پسر آیت اله خمینی داماد امام موسی صدر لبنانی هست،
نوه آیت اله خمینی عروس سیستانی هست تو نجف
لاریجانی داماد مطهری هست و
مطهری داماد برادر آیت اله خامنه ای.
تاجزاده داماد محتشمی پور هست،
محتشمی پور باجناق خاتمی،
مهاجرانی داماد کدیور هست،
کدیور داماد ناطق.
برای همین هم هست که وقت عزا و عروسی که میشه آقایون قوم و خویشها از
اصلاح طلب و اصولگرا همه جمع میشن
این آخوندها هزار سال همین جوری موقوفات قبر اماما و امامزاده ها رو برای
خودشون نگه داشتن، یکیشون میشد طرفدار این خلیفه یکی طرفدار اون یکی،
یکی میشد طرفدار این پادشاه پسرعموش میشد طرفدار رقیبش، یکی میشد
طرفدار روسیه برادرش میشد طرفدار انگلیس، یکی میشد ضد مشروطه، پسرش
میشد مشروطه خواه. یکی میشد جان نثار شاه، برادرش میشد ضد شاه
این شد که صفویه و افشار و زند و قاجار و پهلوی اومدن و رفتن ولی این
آخوندها تکون نخوردن
حالا این آخوندها باز احساس خطر کردن، ولی اگر تا قبل از این فقط اسلام و
عایدات قبر امامها و امامزاده ها در خطر میفتاد، این دفعه عواید نفت و گاز کشور
هم همراه با اسلام به خطر میافته و ممکن هست از دستشون بره . اگر هم این
عایدات امامزاده ها و پول نفت نباشه که دیگه آقای کدیور ومهاجرانی و این یکی
و اون یکی نمی تونن ده سال فرنگ باشن و حقوقشون رو هم از سفارت بگیرن.
در نتیجه برای اینکه پول نفت و اسلام از دستشون نره تصمیم گرفتن
نصفشون بشن اصلاح طلب و نصفشون اصولگرا
حالا نمبدونم این وسط چی گیر ما میاد که دنبال این و اون راه میافتیم؟؟؟

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر